اشعار علی توکلی.شعر امروز رسالتی برای آیندگان |
قــلبـش گـرفـتـوُ باز دلـش بی صدا شکست امـشـب دوباره شـاعِرِغـمگین،هجا شکست
ای واژگـان،خـبــر به خــداونــد اودهـــیــد امشب زگریه،آن دِلِ مست از خدا،شکست
می ســوخت با دلش؛دِلِ هرصفحه ازتـنش هر بارمی نوشت که:«آن بی وفا شکست»
افــتــاد اشـــک؛بعـــد هـم این بخـت نابکار هــمدستِ با فــلک شدوُ هرعهد را شکست
با اشــک می نوشــت دراین بـیــت واپسین تا خط کِشد به هر که دلش بی بها شکست↓
"ظــالـم که نــیست عــشـق،فـقـط زیر باراو زیــبـاسـت هرکه خم شدوُ بی ادّعا شکست"
شـاعــربه عـهد خود که وفــادار مــانده بود امــشــب اگر چه باز دلش بی صدا شکست
علی توکلی نظرات شما عزیزان:
این شعرتونم عالی بود خیلی حس قشنگی داشت};-};-};-};-
پاسخ:ممنونم از شما خانم محمودی. مرسی که می خونید
سلام دوست عزیزوب لاگ جالبی داری اگه مایل به تبادل لینک هستی به وب لاگم سربزن خوشحال میشم چونکه منم شاعرم
پاسخ:سلام به شما فاطمه عزیز دوست شاعرم خوشحال میشم منو لینک کنید.بنده هم با افتخار لینکتون میکنم پاسخ:دوست من لینکتون رو خواهش میکنم برای من بذارید [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:اشعار علی توکلی, ] [ 13:16 ] [ علی توکلی ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |